یه مامان خسته
یه مدتیه که وقت نکردم وبلاگت رو آپدیت کنم عزیزم آخه دوباره دیسک کمر بابا مهدی عود کرده و کلی کار افتاده رو سر من .خیلی خسته ام .آرزوی یه چند ساعت خواب بدون استرس رو دارم که اون هم محاله . این مدت دو تا اتفاق مهم افتاد اولیش اینکه تو راه رفتن تو برف رو تجربه کردی فکر می کردم خوشت میاد اما از اونجایی که یه کم سوسول تشریف داری از اینه کفش هات خیس می شد شاکی شدی و حاضر نبودی راه بری اصلا هم به برف ها دست نمی زدی این هم عکس پسر شاکی من در برف دومین اتفاق اینه که حاضر شدی دوباره بری آرایشگاه اخه دیگه موهات خیلی بلند شده بود و شبیه دخترها شده بودی بالاخره با همون ترفند...
نویسنده :
آدا
11:37