آروینک فرشته مامان

سفر به جزیره زیبای کیش

من و بابا مهدی بالاخره ۴ روز مرخصی جور کردیم و از سوم تا ششم دیماه چمدونم رو بستیم و راه افتادیم به سمت کیش . چون کیش پرواز مستقیم از رشت نداشت بناچار تا تهران رو با ماشین یا بقول پسرک نازم با قام قام رفتیم و ماشین رو تو فرودگاه گذاشتیم . از اینکه از سوار شدن به هواپیما لذت بردی خوشحال شدم اخه وقتی کوچولو تر بودی تو هواپیما یه کم اذیت می شدی اما این دفعه مثل آقا ها نشستی و از پنجره بیرون رو تماشا می کردی .بعد از یکساعت و ۴۰ دقیقه رسیدیم کیش . خوشبختانه ترانسفر هتل فلامینگو اومده بودند دنبال ما و بالاخره تو به آرزوت رسیدی و تونستی ماشین ون سوار بشی . آخه همیشه وقتی تو خیابون چشمت به این ماشین های ون می افتاد کلی باید در موردشون برات توضیح ...
27 دی 1389

پسرک شیرین گوشت من

پسر نازم نمی دونم چرا از وقتی مریض شدی بیشتر بهت وابسته شدم . ساعت هایی که تو اداره هستم یک عمر برام می گذره . اصلا و ابدا " طاقت دوریت رو ندارم . وقتی بهت میرسم و بغلت می کنم می خوام با تمام وجودم لمست کنم بوی تنت رو احساس کنم و یه جورایی نبودنم رو توجیح کنم . از وقتی مریض شدی فهمیدم هیچ چیزی عزیزتر از تو در دنیا برام وجود نداره همین هم باعث شد که یه جورایی تو کارم تجدید نظر کنم و خیلی از مسئولیتهای اداریم رو با تمام تنش هایی که در پی داشت کم کنم آخه نمی خوام تو فدای کار کردن من بشی عزیزم . امیدوارم وقتی بزرگ شدی درکم کنی. ...
27 دی 1389