سال 1390
عزیز دلم
عید امسال هم گذشت و ما رفتیم شیراز .بتو که خوش گذشت . من که همش باید حواسم بتو می بود و مواظبت بودم . عجیب بود که حاضر نبودی یک دقیقه هم تنها بمونی نمی دونم احساس غریبی می کردی اونجا یا چیز دیگه ای بود .باید همش در شعاع یک متری تو حرکت می کردم تا حواست از بودن من جمع بشه . اما من تمام سعی ام رو کردم تا بتو خوش بگذره عزیزم .
خلوت مادر و پسر در رستوران دالاهو شیراز
سیزده به در
پدر و پسر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی