آروینک فرشته مامان

بازیهای آروین خان

1391/1/23 9:07
نویسنده : آدا
311 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها بازیهای پسرکم معنی دارتر شده . ساعتها به تنهایی با ماشین هاش بازی می کنه . خودش بجای تک تک اونها با تن صداهای مختلف حرف میزنه و داستان می سازه و بعد میاد همه رو با هیجان زیاد برای من و پدرش تعریف می کنه و ما رو به صحنه نمایش خودش می بره .

بازیهای آروین :

برنج بازی :

بازی مورد علاقه آروینه . از وقتی یکسالش بود این بازی شروع شد اما با وسایل دیگری . من عاشق شن بازی بچه ها بودم اینکه سطل های پر از شن داشته باشند و با اونها قلعه و خونه بسازند اما متاسفانه چون هیچ وقت خونه ویلایی و در نتیجه حیاط نداشتیم نتونستم این آرزو را رو عملی کنم . بنابر این از در شیشه های آب معدنی شروع کردم یه عالمه از درها رو جمع کردم اونها رو تو یه پارچه بزرگ می ریختم ماشین های آروین رو می چیدم کنارشون . بعد پدر و پسر شروع به بار گیری کامیون ها می کردند . ایستگاههای مختلف بارگیری می زدند جاده بینشون درست می کردند بار می فروختند کارگرها رو می آوردنداستخدام می کردند اگه بد کار می کردند اخراجشون می کردند , ...

کم کم که آروین عقل رس تر شد وسایل بازی تبدیل به نخود و لوبیاهای شسته شده شد . بعد گندم و حالا برنج ؛ ۲ کیلو برنج دانه درشت داره که من چندین بار شستمشون و خشکشون کردم . یه ملافه و کیسه مخصوص برای این کار داره و بیلچه کوچولو و ماشین های مختلف راهسازی . بیل مکانیکی ، لودر و بلدوز و بونکر و غلتک .این بازی ساعتها مشغولش می کنه

 

آجر بازی :

این بازی پیشنهاد بابا بوده .مکعب مستطیل های چوبی که تعدادشون هم زیاده و هم شکل و هم اندازه اند . روی جعبه اشون هم ساختن مدل های مختلف برج رو یاد داده  . بابا می سازه و آروین خراب می کنه . برج ، پارکینگ ماشین ، ایستگاه پلیس و آتش نشانی ؛ خونه

 

تیر تق بازی :

از اونجایی که خودم علاقه ای به بازیهای کامپیوتری اونهم از نوع جنگی اش نداشتم علاقه ای هم ندارم که آروین این بازی رو انجام بده البته بابا مهدی انجام میده و آروین فقط با کلید اینتر در مواقع لزوم شلیک می کنه .فقط خوبیش اینه که هر وقت شکست بخورن من باید با یه لیوان آب پرتقال به آروین انژی برسونم .

 

دین دین بازی :

این بازی مختص منه . یه روز یه عروسک کوچولو از توی سک سک بیرون اومده بود که باعث شد بد جوری تو ذوق آروین بخوره .چون منتظر یه اسباب بازی پسرونه بود . من برای اینکه ناراحتی اش رو برطرف کنم اسم عروسک کوچولو رو خانوم خوشگله گذاشتم و اون شد عروسک من .

این بازی اینطوریه که من باید خانوم خوشگله رو با دستم حرکت بدم و با تن صدای خاصی بجاش صحبت کنم . اونوقت خانوم خوشگله بشه نی نی شیطون ماجرا که آروین مجبور بشه کنترل و تربیتش کنه . ماشین هاش رو بهش قرض بده و رانندگی با هر کدوم از ماشن ها رو بهش یاد بده . رد شدن از خیابون ، رنگ ها، شکلها ؛ غذا خوردن و ...یه جورایی اهرم کنترلی منه . هر وقت بخوام قبح یه کاری رو بهش بفهمونم توسط شخصیت خانوم خوشگله ماجرا اجرا میشه و به آروین می گم براش توضیح بده که این کار چقدر بد و نادرسته . 

 

آتش نشانی :

 

در این بازی حضور یک بزرگتر الزامیه . چون از وسایل لازم و ضروری برای این بازی یه شمع روشنه


و بازی های دیگه

خلاصه این بازی کردن های من و بابا با هاش باعث شده پسرک من همش دلش بخواد خونه بمونه و بازی کنه و ما به زور راضییش کنیم بیاد بیرون . وقتی هم بیرونه دائم میگه دلم برای اسباب بازی هام تنگ شده .

عاشقشم بخدا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)