برف آذر ماه
برف اونهم توی آذر یه کم بعید بود . پسرک من خاطره خوبی از برف نداشت .همش می گفت من نمیرم تو برف کفشم خیس میشه دوست ندارم اما امسال با سال پیش فرق می کرد شبش یه کفش تازه براش خریدیم سرمای هوا در چند روز قبل احتمال باریدن برف رو بیشتر می کرد . از کفش جدیدش خیلی خوشش اومده بود و برخلاف همیشه که می گفت من کفش نمی خوام و کفش خودم رو دوست دارم خیلی راحت اومد و کفشش رو انتخاب و امتحان کرد . دائم هم به من و بابا یاد آوری کرد که این کفش خیلی خوبه آخه مثل کفش کماندوهاست .قویه و آب توش نمیره .آخه عادت داره هر جا روی زمین آب جمع شده باشه با دو پا بپره وسطش نمیدونم چه احساسی بهش دست میده اما بااینکه ...
نویسنده :
آدا
8:16