4 تا دندون آسیاب
عزیز من امروز عاشوراست و من و تو در نبود بابا مهدی یه کم رفتیم بیرون یه سر هم خونه آما زدیم احساس کردم یه کم سر حال نیستی اما به روی خودم نیاوردم . وقتی برگشتیم خونه و در حال بازی کردن با تو بودم و باصطلاح همیشگی داشتم می خوردمت وقتی خندیدی یهو دیدم یه دندون آسیابت در اومده اون هم فک بالا . یه کم که بیشتر دقت کردم دیدم 3 تا دندون های آسیابت کاملا نیش زدند و یکی تو فک پایین تازه داره نیش میزنه . عزیز دلم تازه فهمیدم علت بد غذایی های چند روزه ات چی بوده الهی مامان برات بمیره که زودتر نفهمیدم . خودت همش به من گفتی اوخ شدی اما من فکر می کردم به لبت اشاره می کنی .
دندون های جدیدت مبارک عزیزم . انشاءالله صد ساله بشی عزیزک مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی